نوشته اصلی توسط
poke1024
سلام علیکم
من همیشه توی ارتباط با بقیه مشکل داشتم.بهم میگن خجالتی ولی حقیقتش اینه که خیلی هم افسرده شدم.دیگه مثل قبل خنده رو نیستم. از بچگی وسواس فکری داشتم و گوشه گیر بودم.
از تابستون تا حالا چند تا مشاور روانشناسی عوض کردم ولی فایده ای نداشته. حتی به جایی رسیدم که فقط آرزوی مردن میکردم. هیچ امیدی به زندگی نداشتم.
ولی آخرین مشاوره ای که رفتم و از مشاور های دانشگاه هستند خیلی با بقیه فرق دارند. به جای نسخه دادن و توصیه ریلکسیشن و ... با هم حرف می زنیم . من همه حرف های خودم رو اینترنتی براشون میفرستم و ایشون هم تمام نوشته های من رو می خونند و توی جلسه بررسی می کنیم. چندین بار علاوه بر جلسات هفتگی به مدت چند ساعت صحبت کردیم. کم کم دارم یک اهدافی توی زندگی پیدا می کنم.
ولی خیلی می ترسم. چون مشاورم خانم هستند و من هم هیچوقت با خانم ها حرف نمی زدم و حتی توی کلاس کسی از خانم ها رو نگاه نمی کردم. ارتباط با مشاور هم خصوصی هست و توی اتاق بسته. کم کم دارم راحت تر با ایشون حرف می زنم. حرف هایی که همیشه توی سرم می چرخیدم و به هیچ کس نمی گفتم. دارم با ایشون صمیمی تر میشم که برای مشاوره لازمه ولی خیلی هم می ترسم. چون ارتباط با نامحرم و صمیمی شدن ترسناکه.
ایشون از مشاورین دانشگاه هستند و متأهل . به ایشون اعتماد دارم که کار خودشون رو بلدند ولی از خودم می ترسم. من که به خانم های نامحرم از روی خجالت نگاه هم نمی کردم. و هنوز هم مجرد هستم. قراره توی همین ارتباط سالم یاد بگیرم چطور به جای خجالت جلوی جنس مخالف خودم رو کنترل کنم ولی خیلی می ترسم.
به نظر شما چه کار کنم؟ این رابطه ممکنه دردسر ساز بشه؟ خیلی می ترسم ولی از طرفی از کنار کشیدن از درمان بیشتر می ترسم.می ترسم آخرش خودم رو بکشم.
راهی نوشتم بدید که از این وضعیت موفق بیرون بیام.
متشکر
Sent from my HUAWEI G700-U10 using Tapatalk